بنام مولا

ساخت وبلاگ
تلنگر 1براي خنديدن وقت بگذاريد... زيرا موسيقي قلب شماست.براي گريه کردن وقت بگذاريد... زيرا نشانه يک قلب بزرگ است. براي خواندن وقت بگذاريد... زيرا منبع کسب دانش است. براي رؤيا پردازي وقت بگذاريد... زيرا سرچشمه شادي است. براي فکر کردن وقت بگذاريد... زيرا کليد موفقيت است. براي کودکانه بازي کردن وقت بگذاريد... زيرا ياد آور شادابي دوران کودکي است. براي گوش کردن وقت بگذاريد... زيرا نيروي هوش است.براي زندگي کردن وقت بگذاريد... زيرا زمان به سرعت مي گذرد و هرگز باز نمي گردد. مأموريت ما در زندگي « بدون مشکل زيستن » نيست، « با انگيزه زيستن » است...تلنگر2زندگی زمانی آغاز می شود كه شادمانی وارد وجود تو شود.اما برای ورود شادمانی بايد باز و پذيرا باشی. باز و پذيرا بودن شهامت می خواهد، زيرا خطر آفرين است. زندگی كردن خطرآفرين است ومردن بسيار راحت و آسوده. در حقيقت،‌ هيچ جایی راحت تر از گور نيست؛ در گورستان هيچ مشكل و نگرانی وجود ندارد.آنجا میتوان راحت و آسوده آرمید! مردم، عاشق زندگی مرده، عاشق زندگی آرام و راحت هستند، اما به بهای آن، شور و هيجان،ماجراجویی،‌ ذوق و شوق را از كف می دهند. يادت باشد كه نخستين اولويت و مقدم ترين چيز برای انسان هوشمند جست و جوی شادمانی است. آنگاه كه شادمانی را بيابی و مزه آنرا بچشی، ‌دوباره متولد می شوی. زندگی راستين آغاز می شود و پی می بری كه زندگی برای چيست!اشوتلنگر 3چرا آمار کتابخوانی در کشورمان بسیار پائین است؟ ۱- کتاب نمی‌خوانیم، زیرا نیازی به کتاب احساس نمی‌کنیم.۲- کتاب نمی‌خوانیم، زیرا از شک کردن در پایه های نظر بنام مولا...
ما را در سایت بنام مولا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 24526a بازدید : 110 تاريخ : يکشنبه 29 خرداد 1401 ساعت: 18:48

امروز جمعه در سحر که دعای یستشیر میخوانم رسیدم به این قسمت از دعا هنگامی که خطاب به مولایم فرمودم الهی ربی سیدی مولای ((انت المعافی وانا المبتلی)) اشک چشمانم جاری شد وخطاب به مولایم فرمودم سرورم مولای من من ان میوه لک زده ای هستم که مبتلا شده ام دلهای ما مبتلا شده است هوای نفس طمع  بخل تکبر شیطان دنیا حب مال حب فرزندان ......یکی یکی به ما حمله ور شده اند وما را در دنیا مبتلی کردند هرکدام لکه ای در دلهای روشن ما ایجاد کردند تا اینکه این مبتلا بیمار شد هر کدام دردی به بیماری ما افزودند تا بیماری دل ما پایدار شد میدانیم که تو طبیب هستی حکیم هستی تو هستی که عافیت میبخشی به همه این ابتلا هایی که در دلمان ایجاد شده است لذا اشک ما جاری شد واز مولایم طلب عافیت کردم پس از انکه اشک ما جاری شد شعر حافظ را با شوق ولذت تمام با صدای بلند خواندم چون این قطره های اشک اب شوری ناچیزی نیست که برگونه جاری میشود  بلکه گوهری است که از چشم خارج میشود واگر کسی در سحر صبح جمعه بتواند یک قطره اشک از چشمان خود در راز ونیاز ودعا با خدای تبارک وتعالی در این عصرکه عصر اخرالزمان است و دلها مبتلی به همه چیز شده است جاری کند شاهکار کرده است وباید قدر این گوهر یکدانه که نصیبش شده است را بداند گریه صبح وسحر شکر که ضایع نگشت   قطره       باران ما گوهر    یکدانه شد  "مَوْلایَ یامَوْلایَ، اَنْتَ الْمُعافی وَاَ نَا الْمُبْتَلی،""مولایم ای مولای من،تو عافیت بخشی و من گرفتار،""وَهَلْ یَرْحَمُ الْمُبْتَلی اِلاَّ الْمُعافی،"آیا رحم می کند به گرفتار جز عافیت بخش؟در تمام عمرم هیچگاه به این از خودم شعری بسرایم فکر نکردم الا اینکه حدود ده سال قبل خیلی ب بنام مولا...
ما را در سایت بنام مولا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 24526a بازدید : 126 تاريخ : يکشنبه 29 خرداد 1401 ساعت: 18:48

تاریخ تمدن (به انگلیسی: The Story of Civilization) نام مجموعه کتابی ۱۱ جلدی در ۱۳ مجلد است که ویل دورانت به‌همراه همسرش آریل دورانت دربارهٔ تاریخ زندگی انسان از دوران پیش از تاریخ تا پایان سدهٔ هجدهم نوشته‌اند.این مجموعه ناتمام است. دورانت و همسرش قصد داشتند نگارش آن را تا تاریخ معاصر غرب (تا سال ۱۹۳۳) ادامه دهند، اما با مرگ تقریباً هم‌زمان آنان، مجموعهٔ تاریخ تمدن تا جلد ۱۱، که اختصاص به دوران ناپلئون دارد، پیش رفت.در ۶ جلد نخست این مجموعه نام ویل دورانت به‌عنوان نویسنده آمده‌است و آریل دورانت ویراستار است، ولی در جلدهای بعدی هر دو نویسنده هستند.جلدهای یازده‌گانه، فصول و عناوین کتابجلد اول: مشرق زمین، گهوارهٔ تمدن (۱۹۳۵)شکل‌گیری تمدنعوامل کلی تمدنعوامل سیاسی تمدنعوامل اخلاقی تمدنعوامل عقلی و روحی تمدنماقبل تاریخ و آغاز مدنیتخاور نزدیکسومرمصربابلآشوراختلاط نژادهاقوم یهودپارسخاور دورعصر فیلسوفانعصر شاعرانعصر هنرمندانمردم و دولتانقلاب و تجدید حیاتژاپنبنیادگذاران ژاپنمبانی سیاسی و اخلاقیاندیشه و هنر در ژاپن باستانژاپن نو + نوشته شده در پنجشنبه دوازدهم خرداد ۱۴۰۱ ساعت 19:11 توسط یوسف نورایی مطلق  |  بنام مولا...
ما را در سایت بنام مولا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 24526a بازدید : 127 تاريخ : شنبه 21 خرداد 1401 ساعت: 19:29

چیزهایی که زندگی شمارا نابود میکند:۱. وقتی نمی‌بخشید زندگی‌تان را نابود می‌کنیدنباید زندگی را خیلی جدی بگیرید. خیلی وقت‌ها دیگران ناراحتتان می‌کنند و خیلی وقت‌ها هم شما دیگران را ناراحت می‌کنید. کینه به دل گرفتن و عصبانی بودن کورتان می‌کند و نمی‌گذارد چیزهایی که واقعاً در زندگی مهم هستند را ببینید.۲. وقتی به کاری که دوست ندارید ادامه می‌دهید زندگی‌تان را نابود می‌کنیدگاهی اوقات به این دلیل در کاری می‌مانید که می‌خواهید آخر هر ماه درآمدی داشته باشید. اما چرا باید خوشبختی‌تان را به خطر بیندازید و به جای اینکه نگران الان باشید به آینده فکر نکنید که آزاد و شاد خواهید بود؟۳. وقتی اینکه دیگران چه فکر می‌کنند برایتان مهم است زندگی‌تان را نابود می‌کنیدمطمئناً نمی‌توانید همه آدمها را راضی نگه دارید. اینکه حرف و فکر دیگران برایتان مهم باشد فقط خالی‌تان می‌کند چون آنها همیشه ناامیدتان می‌کنند.۴. وقتی وقتتان را تلف می‌کنید زندگی‌تان را نابود می‌کنیدسعی نکنید منتظر بنشینید تا همه چیز در شرایط عالی قرار گیرد تا وارد عمل شوید. بلند شوید و هر کاری که برای عالی کردن زندگی‌تان لازم است را انجام دهید.۵. وقتی از خودتان مراقبت نمی‌کنید زندگی‌تان را نابود می‌کنیدبدن شما وسیله‌تان به سمت موفقیت است. درست رفتار کردن با بدنتان، خوب غذا خوردن و داشتن سبک زندگی سالم نه تنها سلامت شما را در آینده تضمین می‌کند بلکه اعتمادبه‌نفستان را هم بالاتر می‌برد.۶. وقتی از همه چیز شکایت می‌کنید زندگی‌تان را نابود می‌کنیدزندگی کردن با شکایت شما را به هیچ کجا نمی‌رساند فقط ناامید، خسته و عصبانی‌تان می‌کند. ۷. وقتی با پشیمانی و افسوس زندگی می‌کنید زندگی‌تان را نابود می‌کنیدگذشته قابل تغییر نیست. از آن درس بگیرید و بنام مولا...
ما را در سایت بنام مولا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 24526a بازدید : 118 تاريخ : شنبه 21 خرداد 1401 ساعت: 19:29

قدیس آگوستین از لحاظ تاریخی تفکر فلسفی در عالم مسیحی در دوره‌ی قرون وسطی ، آثار و افکار اگوستینوس، حائز اهمیت بسیاری است، به نحوی که با قاطعیت می‌توان گفت که فهم سیر این تفکر، بدون تعمق و بررسی این آثار و افکار، به هیچ وجه مقدور و میسر نیست و کل این سیر تحولی را می‌توان، خاصه تا اواسط قرن سیزدهم میلادی، از لحاظی صرفاً بسط و گسترش همین افکار دانست، حتی موقعی که از بطن و گاهی نیز در مقابل آن، افکاری در زمینه‌ی سنتهای دیگر، چون مشائی و یا عرفانی محض و غیره قد علم کرده باشد. با این حال، در ضمن نباید فراموش کرد که اگوستینوس از لحاظ تاریخی نه فقط اولین متفکر بزرگ مسیحی نیست بلکه به معنایی، فلسفه‌ی او نهایت و نتیجه افکاری است که در سیر تحولی – و نه الزاماً تکاملی- خود به او رسیده است.آنچه بیشتر اگوستین را از متلکمان بزرگ قبلی که در تاریخ به عنوان مدافعان (Apologistes) و آبای (Patrisiques) مسیحی شناخته شده‌اند، متمایز می سازد، نه الزاماً قدرت او در تفکر است و نه حتی در نفوذ کلام او و با اینکه از طرف دیگر، او را از این لحاظ نیز کمتر از اسلافش نمی‌توان دانست، به هر طریق علت شهرت او را از جهات دیگر نیز باید مورد توجه قرار داد. البته بیشتر مدافعان و آبای قرون اولیه‌ی میلادی به زبان یونانی نوشته‌اند و از لحاظی می‌توان به حق بیان داشت که سنتهای مسیحی، به مرور در انتقال تدریجی خود از سرزمینهای شرقی دریای مدیترانه به سرزمینهای غربی همان دریا، زبان عوض کرده و چون کتب دینی و فلسفی نیز بناچار به زبان لاتینی به رشته‌ی تحریر درآمده است، احتمالاً شاید بتوان گفت که اگوستینوس و آثار او به‌این لحاظ، بیشتر سرمشق متکلمان و فلاسفه‌ی بعدی قرار گرفته است و آنها چه از لحاظ سبک نگارش و چه از لحاظ انتخاب اصط بنام مولا...
ما را در سایت بنام مولا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 24526a بازدید : 116 تاريخ : شنبه 14 خرداد 1401 ساعت: 1:10

اعترافات کتابی است که مارکوس اورلیوس اوگوستینوس، مشهور به آگوستین قدیس متفکر و فیلسوف اهل کارتاژ در شمال آفریقا آن را در سال ۴۰۰ میلادی به زبان لاتین نوشته است. این کتاب شامل ۱۳ قسمت مجزا بوده و مجموعه‌ای از شرح احوال و افکار و اعتراف به گناه‌های نویسنده را در بر می‌گیرد.موضوع کتابباآنکه وی کتاب اعترافات را در زمانی که یک اسقف عالیمقام بوده نوشته است، شدت پشیمانی او و اعتراف و طلب بخشایش حتی از گناهان کوچک حیرت‌آور است. اعترافات که از دوران نوجوانی به صورت خودزندگی‌نامه شروع شده و با اعتراف به دوری از عشق به پروردگار علیه نفس و هواهای نفسانی اقامه دعوا می‌نماید. او عشق الهی را با تاروپود مطالب فلسفی و کلامی درمی‌آمیزد و بزرگترین گناه را دوری از عشق پروردگار و عدم درک توحید می‌داند. مناجات او در این کتاب، پرسوزوگداز و از زبان عاشقی دردمند است.نمونه مطالبتو خدای من، حیات من و سرور قدسی منی، اما آیا در وصف تو به همین می‌توان بسنده کرد؟ آیا هیچ‌کس توان آن را دارد که به حد کفایت تو را وصف کند؟ بدا بحال کسانی که در مورد تو سکوت می‌کنند زیرا حتی آنانکه در فصاحت و بلاغت از همه گوی سبقت را ربوده‌اند، قادر نیستند در وصف تو لفظ و تعبیری بیابند.من چرا تا این حد برای تو مهم هستم، که امر فرموده‌ای تا عاشقت باشم؟ و اگر در این عشق کامروا نگردم به خشم می‌آیی و مرا به رنجی عظیم انذار می‌دهی، آیا عدم عشق به تو، خود بقدر کافی دردآور نیست؟.معرفی کتاب شهر خدا اثر آگوستین قدیس کتاب درباره شهر خدا در برابر مشرکان که اغلب شهر خدا نامیده می شود ، کتابی از فلسفه ی مسیحی است که در اوایل قرن پنجم میلادی توسط سنت آگوستین به زبان لاتین نوشته شده است. این کتاب در پاسخ به این ادعا بود که مسیحیت موجبات انحطاط بنام مولا...
ما را در سایت بنام مولا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 24526a بازدید : 108 تاريخ : دوشنبه 9 خرداد 1401 ساعت: 16:34

قدیس آگوستین از لحاظ تاریخی تفکر فلسفی در عالم مسیحی در دوره‌ی قرون وسطی ، آثار و افکار اگوستینوس، حائز اهمیت بسیاری است، به نحوی که با قاطعیت می‌توان گفت که فهم سیر این تفکر، بدون تعمق و بررسی این آثار و افکار، به هیچ وجه مقدور و میسر نیست و کل این سیر تحولی را می‌توان، خاصه تا اواسط قرن سیزدهم میلادی، از لحاظی صرفاً بسط و گسترش همین افکار دانست، حتی موقعی که از بطن و گاهی نیز در مقابل آن، افکاری در زمینه‌ی سنتهای دیگر، چون مشائی و یا عرفانی محض و غیره قد علم کرده باشد. با این حال، در ضمن نباید فراموش کرد که اگوستینوس از لحاظ تاریخی نه فقط اولین متفکر بزرگ مسیحی نیست بلکه به معنایی، فلسفه‌ی او نهایت و نتیجه افکاری است که در سیر تحولی – و نه الزاماً تکاملی- خود به او رسیده است.آنچه بیشتر اگوستین را از متلکمان بزرگ قبلی که در تاریخ به عنوان مدافعان (Apologistes) و آبای (Patrisiques) مسیحی شناخته شده‌اند، متمایز می سازد، نه الزاماً قدرت او در تفکر است و نه حتی در نفوذ کلام او و با اینکه از طرف دیگر، او را از این لحاظ نیز کمتر از اسلافش نمی‌توان دانست، به هر طریق علت شهرت او را از جهات دیگر نیز باید مورد توجه قرار داد. البته بیشتر مدافعان و آبای قرون اولیه‌ی میلادی به زبان یونانی نوشته‌اند و از لحاظی می‌توان به حق بیان داشت که سنتهای مسیحی، به مرور در انتقال تدریجی خود از سرزمینهای شرقی دریای مدیترانه به سرزمینهای غربی همان دریا، زبان عوض کرده و چون کتب دینی و فلسفی نیز بناچار به زبان لاتینی به رشته‌ی تحریر درآمده است، احتمالاً شاید بتوان گفت که اگوستینوس و آثار او به‌این لحاظ، بیشتر سرمشق متکلمان و فلاسفه‌ی بعدی قرار گرفته است و آنها چه از لحاظ سبک نگارش و چه از لحاظ انتخاب اصط بنام مولا...
ما را در سایت بنام مولا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 24526a بازدید : 109 تاريخ : دوشنبه 9 خرداد 1401 ساعت: 16:34

چهره خدا                    وجه الله---ذات الله            رَبَّنا وَجْهُكَ أَكْرَمُ الْوُجُوهِ، وَجِهَتُكَ خَيْرُ الْجِهاتِ، وَعَطِيَّتُكَ أَفْضَلُ الْعَطايَا وَأَهْنَأُها؛الهی ربی سیدی مولای بِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ أَكْرَمِ الْوُجُوهِ وَأَعَزِّ الْوُجُوهِ اَلَّذِى عَنَتْ لَهُ الْوُجُوهُ،                                                                         دعای افتتاح نماز روایت شده از امام مهدی ع  إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا ۖمُسلِماً عَلی مِلَةِ اِبراهیمَ وَدینِ مُحمَد وَهَدیَ اَمیرَالمُومنینَ  وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ     إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ‎لَا شَرِيكَ لَهُ ۖ وَبِذَٰلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَامِنَ الْمُسْلِمِينَ اَللهُمَ الاجعَلنی مِنَ المُسلِمینَ اَعُوذُ بِاللهِ سَمیعُ العَلیم مِنَ الشَیطانِ رَجیممن هر روز صورت خود را به سوی وجه خدایی که اسمانها وزمین را افرید میکنم وجه وچهره ای که جلال ان اسمانها وزمین را منور کرده است گرامی ترین وجه عالم است عزیزترین وجه عالم است وجهی که تمام وجوه در مقابل عظمت وجلال او به سجده میافتند وخواری وذلت خود را به نمایش میگذارند مولای من میدانم تو زیباترین وجه را در تمام هستی داری مشتاق جمال تو هستم مشتاق چهره وذات تو هستم میدانم بنام مولا...
ما را در سایت بنام مولا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 24526a بازدید : 108 تاريخ : پنجشنبه 5 خرداد 1401 ساعت: 15:03

سطرهایی از کتاب پله'>پله پله تا ملاقات خداکودکی مولانا ومکاشفه اوپنج ساله بود که صورت‌های روحانی و اشکال غیبی در پیش نظرش پدیدار می‌شد. تخیلی پربار که بعدها از او یک شاعر واقعی ساخت به او فرصت می‌داد تا در ورای این نام، با چشم خود، با همان چشم نافذ و پر تلألؤ و عمیقی که تا پایان عمرش هیچ‌کس نمی‌توانست تاب نگاه او را بیاورد، حضور نامرئی و پر هیبت یک نور مقاومت‌ناپذیر را حس کند و صدای بال ملایک و ارواح را در تمام خانه بشنود، و با بال خیال تا اعماق کبود آسمان‌ها، به دنبال آن‌ها عروج نماید.بالاخره یک روز هم در همان سال‌های کودکی، تجربۀ پرواز به آن سوی ابرها، که در گمان وی قلمرو غیب به آنجا اتصال داشت، برایش حاصل گشت. تجربه‌ای که شوق آن، سال‌ها در خواب و بیداری، در تندرستی و بیماری در جانش چنگ می‌زد و او را در دوسوی پرده‌ای که حس و غیب را از هم جدا می‌ساخت و بین غایب و حاضر در نوسان می‌داشت، برایش حاصل آمد.نیمروز یک آدینۀ آرام و بی‌تشویش بود و در خانۀ بهاء ولد، کودکان همسایه برای بازی نزد این پسر بچۀ شش سالۀ بی‌بی‌ علوی آمده بودند. جلوۀ لاله‌هایی که بر بالای دیوار باغچه رسته بود، حرکت ابرهایی که آرام از بالای بام می‌گذشتند، و نغمۀ مرغان شاد و بی‌خیال که از طرۀ بام بال‌های خود را به اوج هوا می‌کشاندند کودکان را با خداوندگار خردسال به بالای بام کشانیده بود. از آنجا گنبدهای مساجد، مناره‌های کلیسا و سواد تاکستان‌های اطراف در آفتاب نیمروز جلوه‌ای دل‌انگیز داشت.بانگ «الله» از صدای مؤذن به گوش می‌رسید و با نسیم عطرآگین باغ‌های اطراف به هوا عروج می‌کرد. نفس روحانیان که جلال‌الدین شش ساله آن‌ها را به چشم می‌دید، دنیا را از نفحه‌ای الهی پر کرده بود. صدای هیجان زدۀ یک کودک همسایه که با سماجت شیطن بنام مولا...
ما را در سایت بنام مولا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 24526a بازدید : 106 تاريخ : پنجشنبه 5 خرداد 1401 ساعت: 15:03